قطا

شاید یک نویسنده

قطا

شاید یک نویسنده

سلام خوش آمدید

افغانستانی

چهارشنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۱، ۰۹:۱۳ ب.ظ

 

 

امروز هنگام گذر از محله ای یک افغانستانی را دیدم که بر روی خاک چندک زده بود.

لحضاتی در او دقیق شدم و فهمیدم که نشستن یک افغانستانی با بقیه نشستن ها خیلی فرق دارد.

افغانستانی خاک را می شناسد مثل مادری که فرزندش را می شناسد. 

این را نگاهش می گفت، نگاهی که اگر دست داشت دو دستی خاک را در آغوش می کشید.

گویی او از بین تمامی نعمت ها تنها خاک را از خدا خواسته و حال آن را حق بی قید و شرط خود می داند.

تنها ترین دارای که هر جای کره زمین باشد بیشتر از چند وجب در چند وجب نیست.

آنهم برای لحضه ای نشستن که تمام خواب ها برایش طعم خستگی دارند.

و حال طوری نشسته که آدم برای درد و دل با کسی می نشیند یا طوری که طلبکار بر در بدهکار...

و فهمیدم که افغانستانی کم حرف می زند، به اندازه ای که اگر حرف زدن حرام می شد او هیچگاه دامن خود را به آن آلوده نمی کرد.

وقتی سلام کردم سرش را اندکی به پایین خم کرد و طوری جواب داد که انگار فقط سین سلام را ادا کرده باشد.

فهمیدم که افغانستانی یاد گرفته است که با چشمانش قصه ببافد و با خطوط ابرو و چروک صورت آن را به نمایش بگذارد.

قصه زندگی اش را که هر ساعتش می تواند سوژه داستان چند صد نویسنده باشد.

فهمیدم که افغانستانی حتی اگر کار هم نکند باز کوله ای سنگین به همراه دارد که همیشه بر پشت حمل می کند. این را انحنای کمرش می گوید.

کمری که گویا آفریده شده تا هیچگاه راست نشود، تا مراقب باشد که مبادا ذره ای از اندوه صاحبش بر روی زمین باقی بماند.

آری نشستن افغانستانی معادله ای است که جوابش را تنها در زادگاهش

می توان یافت آنجایی که هوایش آلوده به اندوه است و سقف خانه هایش با آسمان شلوغ پر غبارش فرقی ندارد.

 

 

 

  • مهدی نیازی

نظرات (۷)

درسته متنتون نوشته خودتونو ..ولی منو تحت تاثییر قرار داد

خسته نباشین

پاسخ:
لطف دارین زنده باشین 
جایی که الان هستم زیاد از این صحنه ها می بینم و دل آدم واقعا به درد میاد
مخصوصا این انفجار اخیر که خیلی بی رحمانه بود

افغانی که نه درستش افغانستانی هست مثل ایرانی عراقی که بهشون نمیگیم تومانی دیناری :)

پاسخ:
دقیقا همین مطلب رو با همین لحن تو کتاب جانستان و کابلستان امیر خانی خونده بودم ولی یادم رفته بود 
ممنون از تذکر خوبتون و ممنون که هستین

سلام بر شهدا 

و سلام بر شما 

به امید روزی که ملت های مسلمان از شر آمریکا و استکبار جهانی آزاد بشن 

پاسخ:
سلام و تقدیم احترامات فراوان 
ممنون از دعای خوبتون انشالله

اره واقعا دلخراشه

منم جائی ک زندگی منم هست

پاسخ:
بیشتر میان قم چون جاهای دیگه شدیدا بد رفتاری میشه باهاشون

دل آدم به درد میاد، تا کی این همه درد رو میشه تحمل کرد؟! 💔

پاسخ:
واقعا خدا کمکشون کنه 
خیلی تو عذابن

چقدر زیبا نوشتید

امیدوارم بعد سالها خاک این کشور رنگ صلح رو ببینه

پاسخ:
ممنون از نگاه زیباتون 
امیدوارم 
واقعا شرایطشون سخته

اره  درسته این بیشتر دردناک ترش میکنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
قطا

این کتاب داستانی
روایت متفاوتی است از عشق
که با طنز آمیخته شده است
فایل این کتاب را
می توانید از طریق اپلیکیشن طاقچه
دریافت کنید.

آخرین مطالب