قطا

شاید یک نویسنده

قطا

شاید یک نویسنده

سلام خوش آمدید

هر روز فکر

يكشنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۱، ۰۹:۱۰ ق.ظ

 

 

نمی‌دانم

هنوز هیچ نمی‌دانم، در این آشوب خیال،
 در این کورسوی امید ره به کجا گرفته‌ام

و عاقبت چه خواهد شد...
 
هنوز نمی‌دانم که آیا به‌خاطر آفتاب زندگی باید کرد

و یا در تاریکی شب سر بر روی دلتنگی‌ها گذاشت و آسوده مرد...
هنوز نمی‌دانم که آیا من همان خود تکرار شونده‌ای در پس این جسم کوچکم؟
یا شاید در من جهانی نهفته‌است...
آری من گم کرده ام خود را من گم کرده‌ام جهانم را 
کاش یکی باشد تا آدمی را در آن هزار راه‌های تودرتوی وهم پیدا کند و به خودش بازگرداند...
 
آری دیگر خسته‌ام خسته‌تر از هر دونده‌ای که به مقصود نمی‌رسد

خسته‌تر از هر دل شکسته‌ای

خسته‌تر از ساعت دیوار خانه...
 
آری خسته تر از آن عقربه ای که هر روز به دنبال تکرار یک بی نهایت است...

 

 

  • مهدی نیازی

نظرات (۵)

سلام.سلام.سلام

به نظرم مهم اینه که در کنار خسته ها،به راه ادامه داد

پاسخ:
سلام 
بله موافقم باید ادامه داد...
  • سارا سماواتی منفرد
  • سلام

    چه حکایت آشنایی بود ...

    ولی باید ادامه داد ...

    پاسخ:
    سلام و احترام
    یه جایی میخوندم که درد حس مشترک همه ادم هاست
    اما نگفته بود چه نوع دردی...
    اره موافقم باید ادامه داد...


  • شاگرد بنّا
  • هدف، حق باشه

    خستگی هیچ وقت نیست.

    انگار تو یه هزارتو خودتو گم کردی...زندگی واقعا چیز عجیب و غیرقابل درکیه

    پاسخ:
    دقیقا...
    گاهی حس میکنم زندگی وقتی درک میشه که آدما همدیگه رو درک کن

    با این زیاد موافق نیستم 

    حتی اگر همه آدمای دور و برت هم درکت کنند اما درک خود زندگی متفاوت تر و سخت تره

     

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    قطا

    این کتاب داستانی
    روایت متفاوتی است از عشق
    که با طنز آمیخته شده است
    فایل این کتاب را
    می توانید از طریق اپلیکیشن طاقچه
    دریافت کنید.

    آخرین مطالب