وقتی می روی اما چیزی را جا گذاشته ای مدام بر می گردی 

گاهی به پشت سر و گاهی به اطراف نگاه می کنی 

انگار می خواهی تمام جایی را که به آن تعلق داری در چشم هایت جا کنی 

و با خود ببری.

تنهایی در این لحضات نقطه ی کوچکی است که با گذشت هر ثانیه بزرگ و بزرگ تر می شود و حس حضورت را به از یاد رفته ترین اتفاق تاریخ پیوند می دهد. 

اما دلتنگی مانند یک ماهی خود را به تنگ سینه ات می کوبد و آنجاست که صدای آرام بودنت را می شنوی.

 

 

#یادداشت